به وب سایت روستای صومعه علیا خوش امدید

جدیدترین اخبار و مطالب مربوط به روستای صومعه علیا را در این سایت مشاهده کنید

حکومت کاسیان در کشور بروانان

نوشته شده توسط: مهدی حاتمی در ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۱۸
دسته بندی:  تاریخ بروانان و سوما» اولین حوکومت های ایرانی در بروانان

 

کاسیان میراث دار لولوبیان و گوتیان

جغرافیای امپراطوری کاسیان

 

با توجه به تسلط 576 ساله کاسیها بر بابل شناخت ابعاد و فرهنگ و تمدن قوم کاسی بسیار واجد اهمیت می باشد با وجود هزاران لوح متعلق به دوران کاسی ها که از حفریات بابل بدست آمده است تاکنون تعداد اندکی از آنها مورد مطالعه قرارگرفته وچاپ شده است . تاکنون پندارهای محققان و مورخان بر این استوار بوده که تکامل مدنیت را بیشتر مدیون بین النهرین می باشد و کمتر به مطالعه رقبای سرسخت آنها یعنی اقوام لولوبی، کوتی و کاسی پرداخته شده است باید توجه داشت که دوران حاکمیت بسیار طولانی کاسیها بر بابل با اهمیت و پر معناست و این دوران عصر تجدید حیات و حتی در بعضی زمینه ها پیشرفت بابل بوده است دوران 576 ساله حاکمیت کاسیها بر بابل بدون جنگ و خونریزی سپری شد و بابل دوران آرامی را سپری ساخت و نظم و آرامش و آبادانی ثمره حضور کاسیها بر بابل بود . آیا این از عهده و توان فرهنگ قومی بدوی حاصل می شود ؟ مسلما چنین نیست کاسیان با توجه به قرابت و نزدیکی خویش با لولومیها و کوتیان و کسب تجارب آنها از سطح مدنیت بالایی برخوردار بودند. چنانچه گفتیم گوتیان روش خاصی برای انتخاب پادشاه داشتند که مبتنی بر نوعی

دمکراسی نسبی بود که سومریان آن دوران نیز چنین روشی را غریب می پنداشتند واین نشانگر سطح بالای مدنیت در اقوام ایرانی در آن دوران بود .

تعامل پیشرفته اقوام کاسی با بابلیان باعث جذب آنها بسوی ایشان بود .کاسیها پس از رسیدن به پادشاهی با بازگردانیدن مجسمه های خدایان مردوک و همسرش قرپانیتوم از محلی دور در سرزمین خانی (خن)به معابدشان در بابل و احترام به خدایان ایشان و آزاد گذاشتن آنها در عقاید دینیشان فضایی مناسب جهت تعامل خلق نمودند . ما این رفتار را بعدها در دوران تسلط کوروش بر بابل می بینیم و در فصلهای آینده خواهید دید که چگونه این فرهنگ رفته رفته در ایران قوام یافت و در دوران مادها و هخامنشیان به اوج خود رسید .

 

خاستگاه کاسیان در ایران :

کلمات مربوط به قوم کاس به صورتهای مختلف کاسی ،کاشی ، کاشن ، کاسیان ، اکسیا ، کاسیت ، کاسپی ، یا کاسپین و در روایات اسلامی کوثاربا و کوس آمده است .

قدیمیترین مراجعی که در آنها ذکر کاسیان آمده متون مربوط به قرن بیست و چهار قبل از میلاد است که متعلق به عهد شاه ایلامی پوزوراینشوشناک است .

در 24 قرن پیش از میلاد نام مکانی را در شمال ایلام می بینیم که آن را کاشن          می خوانند همچنین کاسیان یا به اکدی کاششو یا کاشو یک قوم قدیمی شرقی از قرن 17 ق.م میباشند که به بابل چیره شدند.

عبارت کاسپی که نام دریای خزر و شهر قزوین از آن منتج شده است از دو بخش کاس + پی تشکیل شده است بخش دوم این عبارت یعنی پی به معنی رود می باشد که محققان تاکنون توجه خاصی بدان ننموده اند و به تفسیرو تبیین آن نپرداخته اند

واژه پی در سنگ نوشته بزرگ بیستون و متن داریوش بزرگ هنگام حفر کانال سوئز به معنی آب و رود بکار برده رفته است نه علامت جمع که محققان پنداشته اند.

در کتیبه (اگوم دوم ) خویشتن را پادشاه کاسیان و اکدیان و بابل و پادان وآلمان و پادشاه کوتیان بیخرد می خواند.

لفظ تحقیر آمیز اگوم دوم نسبت به کوتیان نشانگر غلبه قهری آنها بر کوتیان میباشد که سومین گروهی هستند که طبق اسناد فعلی که ما در اختیار داریم در این ناحیه به حکومت رسیدند.

طبق سندی برای اولین بار نآرام- سوئن پادشاه اکدی سومر به سرزمین لولومیان لشکر کشیده بود و با آنها جنگید و جا خود را در این کارزار از دست داد. وحشت اهالی بین النهرین از لولومیان و آنوبانی معلوم میدارد که ایشان در سالهای قبل از تسلط کوتیان تهدیدی از این ناحیه متوجه بین النهرین بوده است . حمله نآرام – سوئن احتمالا برای دفع این تهدید بوده است. کما اینکه ما این سیاست را به کرات می بینیم که سومریان و بابلیان و آشوریان بدلیل تهدیهای سرسختانه ای که از این ناحیه متوجه آنان بود دائما در حال ستیز و لشکرکشی با آنها بودند وما در آینده با کاوشهای باستان شناسی قادر خواهیم بود این موضوع را بهتر درک نماییم . یک موضوع دیگر که ما فقط بعنوان فرضیه مطرح می کنم که از اسطوره ها قابل استناد است.

بعد از تسلط و متعاقبا سقوط کاسیان در بین النهرین شاهان آشور بارها به کشور آنها یعنی سرزمین لولوبیان و کوتیان دست درازی کردند درباره این لشکرکشیها مدارک اندکی باقی است ومبنای استنباط ما در این خصوص اشاراتی است که شاهان آشور خویشتن را فاتح کوتیان می نامیدند واین می رساند که اصطلاح کوتیان در طی هزاره دوم قبل از میلاد هنوز از لحاظ قومی واژه ای بود مطابق با واقع وبه قبایل شمال شرقی وشرق آشور اطلاق می گشته است این حملات مکررا برای جلوگیری از تقویت کوتیان و کاسیان انجام میشدو این نشانگر ادامه حکومت کاسیان و کوتیان براین منطقه است.لیکن حملات آشور فقط منحصر به تهاجمات دوره ای بود و آنها هرگز نتوانستند در این ناحیه استقرارپیدا کنند و مجبور بودند مکرراتهاجمات خود را تجدید نمایند زیرا اقوام ایرانی خراج سالیانه را پرداخت نمی کردند و ایشان برای گرفتن خراج باید تن به سفر خطرناک جنگی به منطقه را به جان میخریدند و این اقوام سلطه آشوریان را نمی پذیرفتند.

آداد نراری اول خویشتن را نابود کننده قبایل نیرومند یا جنگجویان نیرومند کاسی و کوتیان و لولومیان و شوباریان (میتانیان) معرفی می نماید واز پدر خود اریگدنیلو (آغاز قرن چهاردهم ق.م)سخن میگوید که توروکی و نیکی مخی را تا حدود آن وتمام فرمانفرمایان کوهساران و تلهای وسیع قلمرو کوتیان را مسخر و مطیع ساخت سپس سلمنسر اول در قرن سیزدهم قبل از میلاد نیز از پیروزی خویش بر کوتیان سخن می گوید و همچنین توکولتی – نینورتای اول در اواسط قرن سیزدهم قبل از میلاد خویشتن را شاه عالم و شاه آشور و شاه چهار کشور جهان ..... شاه کار دونیاشو شاه سومر و اکد و شاه دریای بالا و پایین و شاه شورباریان و کوتیان و سراسر کشور نائیری می خواند وی ضمنا می گوید که در نخستین سال سلطنتش به دست او کوتیان و اوکومانیان و کشورهای الخونی و شارینو ومهری مطیع شدند وبه او خراج می پرداختند.

در سالنامه های تیگلت پیلسر سوم بعد از تصرف پارسوا به داخل خاک ماد وارد شده واز تصرف دهکده ارنزیاش یاد شده است که (بی سی خادیر) در آن دوره فرمانفرمای گیشاسو بود. همچنین در دیگر کتیبه ها آرازیاش با بیت باروا آمده و یکی بودن جغرافیای این دو ناحیه از طرف آشوریان تائید شده است . دراین لشکر کشی پادشاه آشور خراج سنگینی بر گردن مادیها نهاد.

همچنین سارگن دوم در سال 716 ق.م به ماد لشکر کشید واز تصرف گیشاسو خبر می دهد و اعلام میدارد که گیشاسو را به آشور منظم نموده است .

برای تعیین دژ خار خار و گیشاسو که در یک ناحیه بودند به نامه یکی از جاسوسان که به پادشاه آشور نوشته شده توجه میکنیم :

درنامه ای که در سال 715 ق.م اندکی پس از قیام خارخارنوشته شده اینچنین آمده است ((.... آنها اعیان پادشاه صلح منعقد کردند و ما به سلامت باز گشتیم . من در اینجا شاروکین "خارخار" خانه های محکم بر پا می کنم و هرقدر آجرهای خام را که ایشان (شورشیان مادی) ویران و معدوم کردند بازسازی می کنم همچنین مزارع را می کاریم وخدمت انجام می دهیم بگذار قلب پادشاه مخدوم من راضی باشد....))

در ادامه نامه : بگذار جاندارانی که تابع کاتب و محصلان مالیات هستند آدمهای خود را بیاورند و آنها را تحویل ایشان دهند. پادشاه مخدوم من می داند که اسبان من سقط شده اند پس پادشاه هرچه زودتر اسبان برای سواران من فرستد شاگردانی که با من آمده اند آنها را تحت فرمان محصلان خراج قرار داده ام اگر پادشاه و مخدوم من انتصاب اینان را تصویب نمایید ایشان در کلخه نزد محصلان خراج هستند . همچنین در نامه از ورود یک جاسوس سری به خارخار و اینکه هیچ ذیروحی نباید ایشان را ببیند سخن رفته است. کلخه اشاره شده در نامه در نقشه ما در سمت شمالی کوثاربا قرار دارد که هنوز هم به این اسم نامیده میشود . سمت شرقی کلخه تپه ای است که از سه طرف به مانع طبیعی خندق و رودخانه محدود است و موقعیت مناسبی برای ایجاد یک قلعه مهیا نموده که هنوز هم به نام قلعه ایچی (جایگاه قلعه) مشهور میباشد.  

یکی دیگر از دلایل قطعی بر این موضوع، اشاراتی است که در زمان شورش هوخشتره بر علیه آشور می شود و دژ هوخشتره منزلگاه کاسیان نامیده می شده است که قبلا دست بیگانگان مهاجر آشوری بابلی و فلسطینی که خدایان بابل را در این منطقه می پرستیدند میباشد .پیامهایی که جاسوسان آشوری از دژ کیشاسو برای اسرحدون می فرستند و اعلام می دارند که ما در دژکیشه سو به صورت پادگان مقیمیم.محل این دژها که با مصالح آجر بوده هنوز به راحتی قابل تشخیص میباشد.و در سمت جنوبی خاخار یا همان کوثاربا قرار گرفته است. محل قیام دیااکو از نظر دیاکونوف اطراف میانه و ذکیرتو بوده است که بعد از او اسلافش در همان سرزمین به رهبری هوخشتر این قیام را به نتیجه می رسانند.

مورخان یونانی ناحیه مذبور را اکسایا – کاسپین نامیده اند . استرابون جغرافیدان یونانی آنان را بنام کومایوئی نامیده است محل آنها را اطراف خزر و بالای تهران و اطراف قزوین می داند همچنین کلمه یونانی کاسیتیریس (به معنی قلع) به معنی فلزی است که از ناحیه کاسیان می آید . پرفسور هرتسفلد می گوید اگر اسمی باید به سکنه ایران قبل از آریایی ها داده شود کلمه کاسپین شایسته است زیرا ریشه این کلمه را ما می توانیم در بسیاری از نقاط ایران بیابیم و اسم دریای خزر شهر کاشان و قزوین دلیلی بر این موضوع میباشد. جرج کامرون در کتاب ایران در سپیده دم تاریخ ضمن بحث در خصوص کشور گشایی ایلامیها در اوج قدرت خود از سفر جنگی آنها یاد نموده که به سرزمینهای شمالی رسیده و از تصرف بیت باری سخن گفته اند که بیت باری(خانه گرگها) از نظر آنها به منزله سکونتگاه کاسیان بوده است.

استخری جغرافیدان اسلامی در کتاب خود از کوثاربای بابل به عنوان موطن حضرت ابراهیم یاد نموده است که ما در ادامه بحثها بابل یا بابیلو را از کشورهای همسایه کشور بارا در کتیبه های اورارتو و آشور شناسایی خواهیم نمود .همچنین در تاریخ طبری و در اشارات دیگر مورخان ناحیه کوس یا کوساربا زادگاه حضرت ابراهیم میباشد.


نظرات کاربران:

   chaturbate hack token generator در ۱۳۹۶/۰۶/۰۶ - ۱۹:۲۱:۳۴
Appreciate the recommendation. Let me try it out.


نوشتن دیدگاه