جدیدترین اخبار و مطالب مربوط به روستای صومعه علیا را در این سایت مشاهده کنید
همچنان که در زیر می بینید که از اسامی فعلی مکانهای اطراف باروانان تهیه گردیده است که این اسامی توسط تطابق با کتیبه ها و اسامی ذکر شده در تاریخ بصورت اصلاح شده که در عهد باستان بکار می رفته که در زیر ارائه گردیده است معادل اسامی استخراج شده اورده شده است
حال به شرح اسامی مکانهای مربوط می پردازیم تادر ادامه با اشراف بیشتری بتوانید انها را تشخیص دهید.
1- سوما_ این کلمه هم اکنون در تقسیمات کشوری به صومعه تغییر یافته است واین روستا محل مسکونی میباشد که در سرتاسر اوستا به شکل هئومه امده که در ویر برهمنان سوم یا سوما می باشد در یشتها کرارا به ان برمی خوریم که افشره گیاه هئومه در مراسم اوستا خوانی وعدوستایش اهورا مزدا از ان استفاده میشده. طبق روایات محلی در عهد باستان یکی از مغان محلی عبادتگاهی در این مکان بنا می نماید که بعد از ازبین رفتن شهر اتحادیه قبایل ماد به این مکان نقل مکان میکنند.
در زبان اشوری سوما به معنی روزه میباشد همچنین صومعه به معنی عبادتگاه ترسایان ونصاری نیز می باشد.
ناصرالدین شاه هنگام عبور از جاده ابریشم در منطقه ای بنام شاه بلاغی اطراق می کند و در سفرنامه خود از اب و هوای خوش انجا شرح می دهد همچنین چند روزی نیز در سوما اقامت می گزیند.کلنل استوارت انگلیسی در خاطرات خود در سال 1836 می نویسد بجای ادامه راه جانب ترکمنچای به روستای سوما رفتیم که اسعد افندی سفیر عثمانی در یکی از باغات انجا چادر زده بود تادرهوای انجا مداوا شود.
1- ماد یا ماند یا مادای _ زمینهای مربوط به قوم ماد که در بخش شرقی باروانان واقع شده و هم اکنون نیز به نامهای ماند و ماد خوانده می شوند. کلمه مادها به زبان اشوری مادای – امادای و به زبان عیلامی نو ماتاپه و به زبان عبری قدیم مادای و به زبان پارسی ماد و در یونانی قدیم مدی ودر ارمنی قدیم مار یا مارک بکار رفته یکی از نامهای قومی و جغرافیایی میباشد که در قرن نهم ق.م در این منطقه متداول بوده است. _ ماد به معنی اخص کلمه در این منطقه نشانگر سرزمین اصلی ماد هاست که پس از توسعه قلمرو انها و انتخاب دیاکو مادی به رهبری اتحادیه قبایل به بخشهای بزرگتری اطلاق گردید و پس از سقوط اشور به دست مادها به مفهوم کلی سرزمین های تحت تصرف تسری یافت و عبارت ماد بکار رفته در کتیبه های هخامنشیان به معنی ماد و قلمرو توسعه یافته انان بود.
(باتوجه به وجود عنصر کاسی در منطقه به عنوان خدای اتش زیر زمینی و حامی سلاله شاهی نام برده شده است همچنین شیبارو یا سیبارو نیز که در نزدیکی سوما میباشد از الهه های کاسی منتج شده است که شاید چاههای نفت اذربایجان شمالی باشد .)
2- باروانان_ باروانان احتمالا قلعه کوچکی بوده است در موقعیت کنونی که بعدها بدلایل نظامی توسعه پیدا کرده است طبق روایات هردوت طبقات عمومی اتحادیه قبایل ماد در نقطه ای از این اتحادیه (مجمعین )که چسبیده به قسمت شمال قلعه میباشد برگزار میشد و وقتی که او در این مجمع به رهبری انتخاب شد وی نیز تقاضا کرد که قصری بنام او و برازنده مقامش بسازند و گارد شخصی به او بدهند مادیها هم قبول کردند وهمچنین به او اختیار دادند که نگهبانان خود را از میان تمام ملت انتخاب کند بدین ترتیب وی بر تخت نشست و باز از ایشان خواست که شهر بزرگی بسازند و از شهرهای کوچک صرف نظر کنند و پایتخت جدید را مورد توجه قرار دهند مادی ها اطاعت کردند و شهری را که اکنون اگباتان نام دارد را بر پا ساختند (اگباتان در منابع اشوری بدین صورت هیچ وقت نیامده است ) که معلوم میشود ان قصر بروانان بوده است که دیوارهای ان بلند و محکم و دایره وار تودرتو ساخته شده است که این توضیحات با نقشی که اشوریها از قلعه مادی ارائه نموده اند کاملا تطبیق می کند و اینجانب تمام نشانه ها و علایم از جمله محل پایه ستونهای دایره اجری را روئت نموده ام شرح بیشتر قلعه در فصول اینده امده است ودراینجاازذکران صرفنظرمی کنیم.
وجه تسمیه باروانان را در قسمت گذشته کتاب شرح دادیم و باروانان در کتیبه های اشوری به شکل بارونا کا مرکب از بارونا +پسوند مکان کا امده و همچنین به شکل بیت باروا نیز امده که از پسوند مکان بیت به علاوه باروا استفاده شده است .از تل بار نیز استفاده شده است.در منابع اورارتویی این کلمه به شکل باروتا ذکر گردیده است ودر منابع اکدی به شکل بیروتو که با لفظ باروتا نزدیکی دارد اشاره شده .
در اوستا با توجه به اینکه بسیاری زرتشت را مادی می دانند و ما راجع به ان مفل صحبت خواهیم نمود . درگاته ها و خرده اوستا یشت v میهن اژی دهاک از کلمه باروی استفاده شده است کلمه bavri قبل از تغییر به شکل bavri یا bari بوده است که عده ای از محققان با تردستی ان را به بابل تغییر نمودند. بعد از اسلام احتمالا این سرزمین رونق قبل را نداشته است ولی در کتاب مسالک الممالک اصطخری دانشمند و جغرافی دان اسلامی در قرن سوم باروانان را از شهرهای مهم اذربایجان میشمرد.
3- زریشلی_ زریشلی دامنه تپه ای است که یک سمت بروانان به سمت جنوب کشیده می شود ودر قسمت بالای ان قبرستانها مشاهده که دارای کتیبه های احتمالا به خط میخی مادی هستند که قرائن نشان میدهد که قبور فوق برای افراد مهم و شاید مغان بوده است که در زمان فعلی به زریشلی یا زریشتلی به معنی ملک زرتشت می باشد در منابع اشوری در گزارشات شامسی اداد در حمله به شرق ماد از رهبران قبایلی که برای او هدایایی اورده اند از زریشو پرساستی و زریشو خوندوری یاد شده است .البته زریشو برای اسم شخص به کار رفته است ولی هم اکنون زریشتلو اسم مکان فوق میباشد.
4- سیبار _سیبار مابین سوما و ابادی اویش دیش باستانی قرار دارد که دژی بوده است که احتمالا گماشته های اشور در انجا مستقر بوده اند که در کتیبه های اورارتویی نیز به ان اشاره شده است .همچنین در گزارش شامشی اداد پنجم گفته شده که یکی از سرداران گیزیل بوندا به نام انگور اظها رانقیاد کردو پادشاه اشور در قلعه وی بنام سیبار لوحه ای بنام خود در انجا نقر کرد . در گزارش تیگلت پیلسر دوم و سارگن دوم و نمرود و اسرحدون مکرر یاد شده است .
5- اوئیش دیش _ در قسمت غربی منطقه بروانان و غرب رودخانه و شکاف میانی دو طرف منطقه واقع میباشد که در اطراف ان علایم و نشانه های سکونت و رونق دیده می شود .
اوئیش دیش یا اوش داش فعلی در پایین قلعه سیبار و در همسایگی دور لولومه میباشد که واژه ای ترکی به معنی سه سنگ یا صخره میباشد.اوش داش بین دو شکاف طبیعی ایجاد شده که یکی رودخانه اصلی و دیگری دره دور لولومه میباشد.
در سال 775 ق.م ارگیشی اول پادشاه اورارتو در حمله به سرزمین ماد از تصرف اوئیش دیش و کوه (بزقوش)و کوه ائوای محلی یاد کرده است. ودر مواردی اوئیش دیش جزو حکومت ماننا شمرده شده است .در سال 720 ق.م بعد از قلع و قمع اورارتو ها بدست سارگن دوم و نیرو گرفتن ماننا از پادشاهی نیمه مستقل اوئیش دیش یاد شده است که قبلا تحت حمایت ماننا قرار داشته است .
در وقایع سال 716 ق.م از پادشاه اوئیش دیش بنام بگداتو (خداداد ایرانی)که مانند دیوک از حکام منسوب از طرف ماننا بود یاد شده که علیه ازا یا اچاپسرایرانزو حاکم مانا خروج کرده بودند و با ازاباسارگون عهد اتحاد بسته بود و مردم اورا دستگیر و کشته و جنازه اش را در کوه ائوا افکندند کوه ائوا در نزدیکی اوش داش میباشد .
سارگون بعد از کشته شدن ازا در سال 715 ق.م منطقه لشکر کشید و دوباره اوئیش دیش را مورد هجوم قرار داده و حاکمیت اشور را در انجا برقرار می سازد . همچنین در زمان قیام هوخشتره 673 ق.م اسرحدون از هاتف غیبگو از سرنوشت دژهای اوئیش دیش و سیبار سئوال می کند.
6- کلخو و کلهو یا کلهلو_ کلخو زیر چشمه صیدور و پایین قسمت کاسپیا می باشد که در نزدیکی داشلی پارا (زمین سنگلاخی) و قسمتی از ان بنام قلعه ایچی (اندرون قلعه )نامیده می شود .
نامیدن این محل به این نام احتمالا توسط اشورها بوده است زیرا کلخو شهر بزرگی در اشور بوده است و شاید اشوریها دژ خار خار را در همین جا بنا کرده وعده ای از اشوریها در انجا مستقر ساخته بودند .کلهو نیز در نزدیکی کوه ائوا و اویش دیش قرار دارد و اسم ان نیز از شهر بزرگ کلهو اشوری تقلید شده است.
در حدود سال 76 در هنگام خاک برداری برای احداث یک گاوداری تعداد انبوهی استخوان مچ پا و ارنج دست انسان پیدا گردید که باعث حیرت اهالی منطقه گردید و اکنون ما می دانیم که انها بقایای کشتار دهشتناک اشوریان بوده است که در هنگام لشکر کشی به این منطقه برای ناتوان کردن مادیها برای جنگ دست و پای انها را قطع می کردند.
اشور نایسرا در 820 ق.م وقتی به زاموای داخلی حمله نمودند گروهی از انها را به رسم بیگار برای کارهای ساختمانی به شهر کلخوی اشور تختگاه جدید پادشاه منتقل نمودند همچنین اشورنایسراپال شاهکان خرد را در زاموا باقی گذاشت و فقط کارمندان خیش را بر ایشان ناظرقرار کردو پادگانی نیز در انجا مستقر ساخت که خراج و عوارض را وصول کنند. این اسامی بیشتر نشانگر عمق حضور عنصر اشور در منطقه میباشد.
7- کاسپیا _ واژه کاسپیا که در ادبیات شفاهی مردم منطقه بصورت قصابا یا کاسابا (کاسیها )محفوظ مانده است بیشتر نشانگر عنصر قومی و زبانی است .و قومی از ماد بودند که به زبان کاسپی سخن می گفتند که در 2000 ق.م در ایلام و لرستان مسکون بودند .با توجه به وجود اسامی کاسپی در منطقه مثل شوما (سوما)شیبارو(سیبار)و لولومه احتمالا مبین این امر میباشد.به عنوان مثال ادادنراری اول در 1400 ق.م خود را نابود کننده قبایل نیرومند کاسی و کوتیان و لولومیان و شورباربان می شمرد.
8- دور لولومه _ در هوریانی ارانچه – انولو – لولو به معنی کوهستانیانی بود که از میان انان برده می گرفتند ودر زبان اورارتویی لولو به بیگانه و دشمن گفته میشد . اصطلاح اکدی- لولوبوم یا لولوپوم وبعدها در اشور اصطلاح لولومه مرکب از ریشه لولو و علامت جمع عیلامی ب – پ b –p) ) به اضافه پس وند اکدی اوم um- ویاهمان ریشه وعلامت عیلامی اسم جمع مه-me میباشد.
کتیبه نارام سوئن نواده سارگون از سلاله اکد در 2300 قبل از میلاد برای اولین بار از لولوییان یاد میکند در نوشته ای چنین منقول شده است که : سیدور کوهستانیان لولوبوم را گرد اورد. انچه مایه شگفتی است این است که بنام چشمه سیدور معروف است و همچنین یک قسمت از ناحیه دور لولوبوم بنام مزار صندوق – سیدور- مشهور است .اینکه واقعا سیدور در این ناحیه بوده جای تردید است ولی در وجود این اسامی و نشانه ها تردیدی نیست.همچنین در لوح انوبانی لباس لولوبیان با البسه قوم ماد و کاسپیان در 1000 ق.م شباهتهای بسیاری دارد .
در فرمولهای مورخ سلاله سوم –اور-غالبا از لشکرکشی علیه لولوبو-اوربیلوم-سیموروم و شاشروم در 2100 ق.م یاد شده است. وجود اسم ابادی ایشنار – ایشتار- در نزدیکی باروانان نیز موید وجود عنصر لولوبی در منطقه میباشد.
اشاره مستقیم به واژه ترکیبی دور لولومه استثنائا فقط در اطراف بروانان بکار رفته است و این نشان می دهد که لولومیان در 3000 سال ق.م در منطقه می زیستند و کشور زاموا همان اطراف باروانان میباشد که بارونان در ان زمان گردنه یا بابیته می نامیدند.
لولو در فرهنگ دهخدا به معنی وهمی و ترسناکی یاد شده است و بصورت لوا لو به معنی مردم سبک و بی تمکین می باشد.
9- شور دیرا (شور دره کنونی) _ شور دیرا یا شوردره واژه ای است ترکیبی از دو کلمه شور +دره است که کلمه شور به معنای مختلف از جمله چیز پرنمک و به معنی شورش واشوب و یا شور و هیجان – فریادوفغان –بخت بدونحس –شوینده بیرون اوردن عسل از کندو – بمعنی شور و مشورت و شودا میباشد. قسمت دوم دره به معنی گشادگی میان دو کوه را معنی می دهد. حال معنی ترکیبی این واژه به احتمال زیاد به معنی دره ای که در ان مشورت میشده و شورا تشکیل میشده یا شورش و اشوب نیز مناسب میباشد. معنی دره شور (نمکی)صحیح نمی باشد زیرا در منطقه خاک و کانی شور وجود ندارد.
در سال 828 ق.م در هنگام لشکر کشی به زاموای داخلی از ارتاسارور پادشاه شوردورا هدایاییبه اشوریان تقدیم می نمایدیاد میکنند که از محققان او را هوخشتره می دانند.همچنین در شرح لشکر کشیهای 827-834 ق.م از شاهک ارتاسارو (شوردره)یاد شده است .
در لوح نبشته شامشی – اداد پنجم در 823 ق.م از شور دیرا به عنوان مرز شرقی اشور یاد شده است.
10- همچنین واژه ترکیبی سورملی که باستانی ان سیرومدی به معنی اشوری مادی –واژه ترکیبی ترکی کیباروستی (سیباراوستی) به معنی بالای سیبار –واژه سارخور که احتمالا از ساردور اورارتویی یا سارگن اشوری –واژه درمان فعلی که با ایزمان اوستایی به معنی طبقه ای از مغان یا روحانیان – روستای ایشنار فعلی که همان ایشنار یا بیت ایشنار اشاره شده – اسم روستای ورزقان فعلی باکلمه ورکان اوستایی یا ورثرغان ایزد جنگ و پیروزی اوستایی-یا وزورگان به معنی بزرگان است .
نظرات کاربران:
Someone essentially lend a hand to make seriously articles I'd state.
That is the first time I frequented your web page and up to
now? I surprised with the analysis you made to create this actual publish incredible.
Wonderful job!
نوشتن دیدگاه