جدیدترین اخبار و مطالب مربوط به روستای صومعه علیا را در این سایت مشاهده کنید
سوما محل روستای کنونی می باشد و دارای 1000 خانوار و4000 سکنه است که از عهد باستان کیفیتی بالا برای استقرار را در خود دارد .وجود چشمه های فراوان –سطح اب بالا و دارای سطحی نسبتا هموار میباشد روستاییان به سنت دیرینه اجدادشان از هزاران سال پیش دارای سیستم فاضلاب بوده و هستند در حالی که بسیاری از شهرهای ایران در سالهای اخیر نیز از سیستم فاضلاب محروم بوده اند این روستا از عهد باستان دارای چنین سیستمی است .
مردم روستا از فرهنگی بسیار غنی برخوردارند و از دوران قاجاریه و پهلوی از رونق خوبی برخوردار بوده ودارای حوضه علمیه بوده است ودر دوره های مشروطیت حزب توده وفعالیتهای سیاسی فعالان سیاسی داشت مردمان ان از هزاران سال قبل ساکنان بومی همین منطقه هستند .حفظ شدن تمامی اسامی و افسانه های مربوط به این سرزمین دلیل خوبی بر بومی بودن انها دارد وازتیره های مختلف لولوبی – کاسی- کوتی –و اریایی و....در انها دیده میشود
ریشه یابی واژه سوما در متون باستانی :
ریشه کلمه سوما از کهن ترین متون قابل ردیابی است اولین بار در اسناد سومری به شکل سوموکان به عنوان خدای کشتزارها و گله ها آمده است. همچنین قرابت نزدیکی بین واژه سوما و سومر وجود دارد با عنایت به اینکه زبان سومری نیز از نوع التصافی همچون زبان ترکی است. این شباهت فقط محدود به این اسم نیست و ما اسامی مشترک زیادی را بین این دو ناحیه سوما و سومر ذکر خواهیم کرد.
بخش اول هردو اسم یعنی سو بمعنی آب می باشد . کلمه سومر را ترکیبی از دو بخش سو+مر که سو به معنی آب و مر به معنی بین(بین النهرین) می باشد.
همچنین شوکامون یا شومو (سومو)خدای آتش زیرزمینی و حامی سلاله شاهی کاسی می باشد منطقه باروی می تواند برای محققانی که سالها در پی یافتن نحوه ارتباط خدایان قوم کاسی با آرییاییها هستند جایگاه ایدآلی باشد.
واژه سوما به معنی عصاره ، افشره ، زبده ، جوهر و شربت مقدس یا شراب گیاه سوم است و هم چنین این واژه در ادبیات مقدس ودایی به گیاه زندگی ، آب حیات، ماه و خدای ماه نیز اطلاق شده است.سوم همان افشره سکرآور است که هندوان در قربانی های ودایی می نوشیدند ؛ در این قربانی ، قوچ و بز نر ذبح می کردند.
سوم در دوره ودایی :
از زمانی که سرودهای ودایی سروده شده تا به امروز مذهب هندوئیسم دستخوش انقلاب عمیق فکری شده است و تغییرات عمده و اساسی در آن روی داده است؛ در قربانی های ودائی ، برهمنان مجری قربانی ، گیاه سوم را از کوه ها و جاهای مخصوص جمع و شیره آن را با آب مخلوط می کردند و از صافی می گذراندند و پس از تخمیر می نوشیدند.خواص سکر آور آن برای برهمنان خوش آیند بود و بدین جهت می گفتند که خدایان نیز آن را دوست دارند.
قسمت های زیادی از سرودهای ریگ ودا نیز راجع به همین افشره سوم است و تقریبا « ماندالای نهم » در ستایش و منافع آن اختصاص یافته و آن را به درجه الوهیت رسانده اند و صفات سرمدی و قدرت مطلق و شفادهنده بیماری ها و بخشنده مال و خداوند خدایان، شناخته شده و آن را با وجود مطلق یکی پنداشته اند.
خدای سوما ، نماینده افشره سوم است و نزد هندوان حکم "دیونیس" رومیان را دارد.
سوما در ا وستا :
در تلفظ پهلوی هوم homو در تلفظ مصطلح فارسی هومhum است آنچه که از متن اوستا بر می آید نام گیاهی است و نام ایزدی که نگهبان و موکل این گیاه بوده و هم اسم مرد پارسائی است که با وارستگی و دینداری زندگی می کرده است. در اوستا ، یسنا هات 9 و 10 و 11 به هوم اختصاص دارد که به هوم یشت معروف است.البته یشتی از کتاب یشت ها به نام هوم یشت است. این یشت بسیار کوتاه است و در آن هوم زرین ، دور دارنده مرگ ، مورد ستایش قرار گفته است. گمان می رود این یشت یا از میان رفته و این اندک مقدارش به ما رسیده است یا آنکه آنچه در خلال یسنا آمده است وابسته به این یشت بوده که در یسنا جای داده شده است و این نظر اخیر با حقیقت بیشتر سازگاری دارد.
اصالت اندیشه آریایی ، بویژه ایرانیانی که از هندوان جدا شده بودند ، در مطالعه هوم در اوستا روشن می شود.عناصر طبیعی ، مفاهیم مجرد و غیر مجرد ، ایزدان و فرشتگان و چیزهای دیگر تنها دست آویزی هستند برای ساختن قالبی که روح ایرانی در آن جای گیرد. هوم که مسلما گیاهی بیش نیست ، برای جلوه گری این روح، در شکل ایزدی نمایان می شود تا نیکان را نیرو بخشد و به جنبش برانگیزد و پشتیبانی شود از برای سجایای اخلاقی و قهرمانی. آنچه که در اوستا به نام و عنوان ایزد و فرشته آمده است ، با صراحت در این باره منعکس است و اینها عنوان هایی است شاعرانه و بیانی تمثیلی که با نیرو و قدرت در انگیزش نیکی و به زیستی و فروکوبی بدی و بد منشی ساخته و پرداخته شده اند.
هوم به آن دلیرانی که در پیکار اسب تازند ، زور و نیرو می بخشد ؛ هوم به زنان زاینده ، پسران نامور و فرزندان پارسا دهد . هوم به آنانی که به میل در آموزش نسک نشینند تقدس و فرزانگی بخشد. هوم به دخترانی که دیر زمانی شوهر نگرفته نشستند یک شوهر پیمان شناس بخشد؛ به محض اینکه خواهش شود از آن خردمند. ( یسنا ــهات 9 ــ ص 166)
پس از عصر نخستین اوستا و صدر آئین زرتشت ، هنگامی که عناصر پیشین تجدید حیات کردند ، هوم ایزد باز هم دارای مقامی بلند گشت. هنگامی که مومنان سرود نیایش می خواندند ، خواهان آن بودند تا از مرز و بومشان زشتی ها و بدی ها و دیوان پراکنده گردند: این خان و مانی که از آن اهوره مزداست ، که از آن هوم راستی پرور است
به غیر از یسنا و یشت ها ، در مهر یشت هم هوم درمان بخش در بلندترین قله کوه هریئتی برای ایزد مهر فدیه می آورد و او را می ستاید.
در گوش یشت هم هوم درمان بخش برای ایزد نگاهبان چارپایان فدیه می برد.داستانی که در این قسمت نقل می شود با مضامین شاهنامه در این مورد یکی است
در ویسپرد از هوم و پیشکش کردن آن به ایزدان و فروهر های پاک دینان و همه روان های پاک سخن رفته است.( رک: ویسپرد ــ فرگرد 9 و 10 )
در بندهش آمده ایزد هوم اندر گوکرن است که منظور ، هوم درمان بخش است.در گزیده های زاد اسپرم ، در گسترش آفرینش که با تشتر است ، هوم نیز او را یاری می کند . در این کتاب نیز آمده که فروهر زرتشت اندر هوم دوردارنده مرگ است.
در مینوی خرد ، هوم ، مرتب کننده مردگان است.
فشرده هوم و مراسم مربوط به آن :
روحانیان از شاخه های زرین گیاه هوم ، شیره کشی کرده و با افزودن چیزهایی بدان نوشابه ای فراهم می کردند که در مراسم مذهبی نوشیده می شد . گیاه هوم گیاهی بوده دارای خواص درمانی و طبی و در اوستا سرور همه گیاهان بوده است و به همین سبب است که تشخص یافته و در مفهوم ایزدی ، یعنی گیاهی مورد ستایش در آمده است.
استعمال هوم در مراسم مذهبی بسیار قدیم است . اساسا شربت مسکری بوده . پس از ظهور زرتشت کلیه فدیه خونین و استعمال شربت مسکر نزد ایرانیان باز داشته شده است؛ هرچند که از هوم در هیچ جای گات ها سخن نیست ولی بارتولمه نوشته است که در گات ها ، یسنا 32 قطعه 14 ، پیامبر ایران استعمال شراب مسکر را بازداشته است ؛ در قطعه مذکور از صفت دوردارنده مرگ سخن رفته که در اوستا غالبا برای هوم آمده است.نزد ایرانیان پس از زرتشت هوم شربت مسکری نبوده است.(یشت ها )
در هوم ، مستی خشم و بیخودی وجود نداشت ؛ سروری بود اهورائی ؛ چون هوم نشاط و سرور سالم به همراه داشت و به تن مومنان درستی و سلامت می بخشود.این گیاه افزوده بر خواص مستی آورش ، دارای ویژگی های فراوانی بوده و در درمان بسیاری از بیماری ها موثر بوده است.پس آن را گیاهی ایزدی و مزدا آفریده پنداشتند و بر آن شدند که چون گیاه مقدسی است بایستی توسط روحانیان شیره اش فراهم شود و با اعمالی مذهبی همراه باشد تا اثرات درمان بخش آن دو چندان شود و برای تاثیر بیشتر ، هنگام پالایش برای آن مراسمی پدید آمد.
مراسم بدست آوردن هوم از مهم ترین مراسم مزدیسناست؛ با آداب و شستشوی مخصوصی با سرود اوستا در مقابل مجمر آتش ، پنج یا هفت ساقه از هوم با قدری آب زور و شاخه کوچکی از اورورام (شاخه انار) در هاون با ترتیب مقرر فشرده می شود و به آن اسم پراهوم می دهند . در واقع پراهوم چند قطره آب است که چندین ساعت بر آن اوستا خوانده اند.
خداوند برای نخستین بار هوم را در قله کوه البرز پدید آورد.دانه هوم بوسیله پرندگان منتشر گشت و در کوه های بلند این گیاه اهورائی روئید.گیاهی زرگون که دارای خواص درمانی فراوان است
جالب است که تعدیل رسم سوما نوشی در مراسم مذهبی تحویل سال نو در روستا اجرا می شود. بدین صورت که قبل از تحویل سال نو مقداری گیاهان معطر تهیه و خرد کرده با آب و شیر مخلوط نموده و برای تبرک چهل بار سوره یاسین را خوانده و به آن می دمند. این شیره بعدا به مقدار کافی با آب مخلوط شده و سر سفره هفت سین گذاشته و بعد همه جرعه ای از آن را برای تبرک می نوشند. احتمالا گیاه سوما همان خشاش باشد که در کوههای بزقوش به شکل طبیعی می روید.
به دلیل قرار گرفتن این منطقه در مسیر جاده ابریشم بسیاری از پادشاهان ایرانی از این منطقه عبور و در سفرنامه های خود یاد نموده اند. روستای سوما در زمان صفویان از موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بوده و از رونق بالایی برخوردار بوده است . از بناهای بزرگ دوره صفوی حمامی بوده است بسیار وسیع که در دوره شاه طهماسب در روستا ساخته شده بود که در حدود 40 سال پیش توسط مردم تخریب شد. طبق یادداشتهای ناصرالدین شاه در سفرنامه اش هنگام عبور از این منطقه چندروزی در سوما اتراق می نمایندواز آب وهوای منطقه در سفرنامه خود تعریف می نماید .
کلنل استوارت انگلیسی به سال 1836 میلادی در خاطرات خود می نویسد بجای ادامه راه بجانب ترکمنچای به روستای سوما رفتیم که اسعد افندی سفیر عثمانی به مدت 6 ماه در یکی از باغات سوما چادر زده بود تا در هوای مطلوب آنجا مداوا شود. لرد کرزن در کتاب معروف ایران و قضیه ایران در قسمت مربوط به میانه از حشره زهر آگین و کشنده به نام مله یاد کرده و می گوید که در ایران در رابطه با مله میانه بیش از بعضی از پادشاهان این کشور گفت و گو شده و مطلب نوشته شده است و در مورد آن افسانه ای بیان میکند که پروفسور ادوارد براون نیز از آن یاد نموده است. داستان مزبور چنین روایت شده : « زمانی یکی از اهالی سوما به ده مجاور که هشترود نام داشته،سفر کرد و با اهالی آن ده نزاع کرد و به دست آنها به قتل رسید. از جسد مرد مقتول در سوما حشره مله شروع به رشد و نمو کرد. هر موقع که یکی از اهالی هشترود وارد سوما می شد آتش کینه دیرینه، در خون این حشرات مشتعل شده و با گزیدن نوادگان قاتلان اجداد خود انتقام خویش را می گیرند. نیش آنها برای دیگران گرچه دردناک است ولی بی آزار می باشد». این موضوع که چرا روستای سوما سپر بلای سایر دهات ایران شده است معلوم نیست.
این روستا در گذشته از دوران صفویه و قاجاریه و پهلوی از رونق فرهنگی بالایی برخوردار ودارای حوزه علمیه بود. در زمان حمله روسها به ایران، این ناحیه مورد توجه ایشان بوده و عهدنامه ترکمانچای در چند کیلومتری این روستا منعقد شده است. حزب توده در این ناحیه بشدت فعال بوده و هنوز هم خاطرات این رویدادها در حافظه مردم این ناحیه وجود دارد. در آن دوران فعالان سیاسی زیادی در این روستا زندگی می کردند و مردم این ناحیه غلام یحیی و سید جعفر پیشه وری را به خوبی می شناسند.
15- کوثاربا و پادیر :
این کلمه در منابع مختلف ذکر شده در یونانی به شکل اکسایا به عنوان یکی از شهرهای باستانی ایران آمده است . محوطه ای باستانی اطراف بارا می باشد. شاید این نام از قوم کاسی به جامانده است که با تسلط خود بر گوتیان به سال 1741 ق.م امپراطوری خود را پایه گذاری نموده و بر بابل چیره شده و حدود 560 سال بر بابل حکومت کردند .
فردوسی با دریغ و افسوس از ویرانی و فراموشی آن یاد می کند:
کجا کز جهان کوس خوانی همی جز این نیز نام ندانی همی
نوشتن دیدگاه